3 هفته ديگه موندههههه
گل پسرم سلام عزيزدلم تشكو بالشتو هم درست كردم اماده امادست تا شما بياي و روش لالا كني . بابايي وقتي ديدش كلي ذوق كرد هم بخاطر اينكه ماماني از پس درست كردنش براومده و هم اينكه حاضر شده واسه پسملي گلمون . بابايي گفتش خيلي دوست دارم وقتايي كه از بيرون ميام محمدپارسا كوچولومون رو اين تشك دراز كشيده باشه و من كه اومدم شروع كنه دست و پاشو تكون دادن كه اخ جون بابايي اومد . بابايي اين روزا همش ميادو رو شكمم دست ميكشه و باهات صحبت ميكنه و شما هم كه تا قبلش در حال كله ملق زدن بودي ارووم ميشيو به حرفاي بابايي گوش ميدي . بابايي ديگه صبرش تموم شده همش ميگه پس كي مياي ؟؟؟ عزيزدلم مارو خيلي منتظر نزارياااا مامان جوني ديشب زنگ زدو حالمون...
نویسنده :
مامان فاطمه
12:01