محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
زندگی مامانی وباباییزندگی مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات قند عسل مامان و بابا

ده روزگي

1393/4/2 12:45
نویسنده : مامان فاطمه
152 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم سلام محبت

روز شنبه نزديك ظهر من رفتم حموم و بعدش هم خاله بابايي شما رو برد حموم و بابايي هم واسه اينكه ياد بگيره چطوري حمومت كنه به خاله تو حموم كردنت كمك كرد و كلي هم ذوق كرده بود . شما هم طبق گفته بابايي اروم به ين طرف و اونطرف نگاه ميكردي و از اب بازي لذت بردي

بعدش كه از حموم اومدي كمي واسه ماماني ناز كردي و بعدشم شير خورديو خوابيدي . چون قرار بود ناهارو بريم خونه بابا بزرگ مادربزرگت زودتر رفت تا ناهارو حاضر كنه ما هم يه ساعت بعدش حاضر شديمو رفتيم اونجا . مامان جوني و اقا جون هم كه قصد داشتن اونروز برگردن خونشون چمدونشونو حاضر كردنو بعد از ناهار رفتن . . .

عصر همون روز هم گوسفندي كه قرار بود واسه عقيقه شما بيارن بالاخره پيدا شدو اونروز بابابزرگ شما رو عقيقه كردن . تا اخر شب اونجا بوديمو بعدش سه نفري برگشتيم خونه . خاله بابايي هم اومدو اون شب شما رو قنداق كرد و شما هم راحت خوابيدي

فرداش هم در طول روز باهم دوتايي تنها بوديمو مشغول كاراي روزمره . عصرش هم با بابايي و مامان بزرگ رفتيم بيرون و منم واسه خودم يه شلوار خريدم .بعدش هم مامان بزرگو رسونديم خونشون و شامو هم همونجا خورديمو اخر شب برگشتيم خونه .

بابابزرگت چون رو زبونت سفيده كلا عقيده دارن شما برفك داري تو دهنت سکوتو خيلي هم اصرار دارن به اين قضيه !!!

ديشب هم چون كمي بيقراري كردي همشون با من دعوا داشتن كه چرا بردمت بيرون غمگینو امر فرمودن تو خونه بمونيم ...

 

پسر گلم گنجيشككم خيلي دوست دارم و بدون كه بدون تو زنده نميمونم

پسندها (1)

نظرات (4)

سوگند
2 تیر 93 13:53
دلتنگ مامان بابا نباشی عزیز شلوار نو مبارک مگه بیرون بردنه بچه خوب نیست
مامان فاطمه
پاسخ
مرسي عزيزم فدات گفتن پهلوهاش درد گرفته بيقراري ميكنه
سوگند
2 تیر 93 13:56
راستی ایندفعه مث دفعه پیش که بردینش حموم خیلی گریه نکرد آره
مامان فاطمه
پاسخ
نه خدارو شكر اروم بود اومد بيرون تا بغلم گذاشتنش انگار ميخواست شكايت كنه كمي نق زدو شير خوردو خوابيد
هستی مامی
2 تیر 93 14:38
برفک
مامان نی نی
3 تیر 93 11:37
ای جان عکس پسر بلا رو بذارید دیگه
مامان فاطمه
پاسخ
به روي چشم