محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
زندگی مامانی وباباییزندگی مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات قند عسل مامان و بابا

اولين حموم پسملي

1393/3/30 10:31
نویسنده : مامان فاطمه
145 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم سلام محبت

روز ششم تولدت نافت افتادو روز هفتم هم مامان جوني بردنت حموم

الهي قربونت برم كلي گريه كردي و بعدشم كه از حموم اومدي بيرون تا خيلي بيتابي ميكردي . همش تو اتاق بغلت كردمو راه بردمت تا اروم بشي . شير هم نميخوردي . دلم يجوري شد واست . مامان فدات بشه عزيز دلم

كمي بعدش خوابيدي و از بعد از ظهرش حسابي سر حال شدي . سر شب هم زن عمو و مامانشو خواهرش اومدن ديدنت . مامان بزرگو بابا بزرگ هم اومدن . بابابزرگ همش ورزشت ميدادو ميبوسيدت و شما هم بخاطر ريشاشون حسابي اذيت ميشديو بداخلاقي ميكردي . منم نميتونستم چيزي بگم دلم واست كباب ميشد ....

 

اقا جون تا بيدار ميشي با گوشي ميان سراغت تا از بيداريت و با چشاي باز ازت عكس بگيرن محبت كلي باهات حرف ميزننو تو هم با دقت به حرفاشون گوش ميدي .

مامان جوني هم اين چند روزه حسابي اذيت شده . كمرشون هم كمي درد داره اما به روي خودشون نميارن . ميترسم دوباره خدايي نكرده مريضيشون برگرده . منو هم نميزارن كمكشون كنم ميگن زوده بخواي سرپا شي دردي بياد سراغت ديگه ولت نميكنه و تو شهر غربت بي كسو تنها ميخواي چيكار كني ....

با قلب كوچيكت و دل پاكت واسشون دعا كن كه صد سال ديگه سايشون بالا سرمون باشه و هميشه سالم باشن ... الهي امين

پسندها (1)

نظرات (3)

هستی مامی
30 خرداد 93 10:52
عکس گل پسر رو نمیخوای بزاری؟
مامان فاطمه
پاسخ
ميزارم به زودي
سوگند
30 خرداد 93 13:50
من بودم من بودم که نافت افتادددددد الهی حموم دوست نداشته خب الهی آمیـــــــــــــــــــــــــــن
مامان نی نی
31 خرداد 93 12:57
انشالله که سایشون همیشه بالاسرتون باشه
مامان فاطمه
پاسخ
مرسي عزيزم انشالله