محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
زندگی مامانی وباباییزندگی مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات قند عسل مامان و بابا

بدون عنوان

1392/12/21 22:15
نویسنده : مامان فاطمه
156 بازدید
اشتراک گذاری

جيگر مامان سلام

اين هفته سرم حسابي شلوغ بود نشد بيام واست بنويسم

روزا خونه مادربزرگ ميرفتيم كه خونه رو مرتب كنيم واسه مراسم سال عمو محمد خدابيامرز

كه اگه مهموني از شهراي ديگه اومد خونه مرتب باشه.

گل پسرم فردا مراسم سال عمو هستش بعدشم اگه خدا بخواد قراره مادربزرگو پدربزرگو عمو ميثمو برداريم بزنيم بيرون از شهر و اين روزاي اخر سالو بيرجند نباشيم .

 

جيگر مامان  بابايي چند شب پيش خوابتو ديده اما هنوز به خواب ماماني نيومدي 

 

امشب هم با خاله الهه رفتيم پيش دكتر صدا قلبتو گوش كردم مثل هميشه پر از انرژي تالاپ تلوپ ميكرد.

خاله الهه هم واسه نينيش اومده بود و بعدشم رفت سونو

خدا رو شكر همه چيز نيني خاله الهه هم خوب بود

راستييييي خاله الهه ي دخملي جيگر طلا دارهههه ....

 

قرار بود خاله سوگند هم بياد پيشمون اما نتونست بياد بعد دكتر اومدو باهم رفتيم تو خيابون يكمي راه رفتيم . از اونجايي كه شما خسته شده بوديو خودتو انداخته بودي جلو شكم ماماني برگشتيم خونه 

خاله سوگند و شوهرش لطف كردن مارو رسوندن

امشب شب خوبي بود واسه ماماني

 

بازم ميام واست مينويسم نفسم

دوستت دارم ماماني

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سوگند
22 اسفند 92 2:18
پس اینجا لو دادی که نی نی الهه دخمله هادیدی درس حدس زدم عه خواب دیده چه خوابی خب به محمد پارسا نگو دخمله....... خواهش میکنم
مامان فاطمه
پاسخ
خوابشو بعدا واست ميگم نميدونم بنويسم تو وب يا نه
مامان موعود
22 اسفند 92 14:43
سلام خاله فاطیما گل ممنونم ازتت فدااااااااااات شمممممممم
مامان علی
26 اسفند 92 15:38
سلام..خدا محمد پارسا رو واست نگه داره..خیلی خوب باباش و تو از احساساتتون نوشتید..همشو خوندم. خدا حفظش کنه
مامان موعود
29 اسفند 92 12:33
سلام خاله فاطیما جونمممممممم راستش درگیر بودم نتونستم چند روز بیام نت اومدم دیدم رفتین دیگه پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم و امیدوارم تو این سال گل پسرت رو سالم بغلت بگیری و سال دیگه با گل پسری سفره هفت سین بچینین برای منم دعا کن عزیزم برای دخترم هم برای باباش هم هم خدانگهدارتون