محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
زندگی مامانی وباباییزندگی مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات قند عسل مامان و بابا

15 روز ديگه مونده

1393/3/13 10:39
نویسنده : مامان فاطمه
113 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم سلام

دو هفته ديگه مونده كه چهل هفته شما تموم شه . نميدونم كي قراره بياي اما بيصبرانه منتظرتم و روز شماري ميكنم واسه بغل گرفتنت .محبت

ديشب تا خيلي بيدار بودم تو نفس مامان هم باهام بيدار بودي و هي تكون ميخوردي الهي من قربون اون دست و پاي كوچولوت بشم پسر گلم بوس.

واسه اينكه بابايي بتونه راحت بخوابه اومدمو تو سالن تو تاريكي قدم زدم . نميدونم چرا جديدا از تاريكي شب ميترسم حدود نيم ساعت طاقت اوردمو دوباره رفتم دراز كشيدم . بابايي هم ديشب خوب نتونست بخوابه نگران بود . هي بيدار ميشدو ميپرسيد حالم چطوره .قربونش برم صبح هم زود بيدار شده بودو رفته بود سر كار .واسه صبونه كه اومد چشماش مشخص بود خوب نخوابيده و كسل بود ...شرمندش شدم حسابي

اين 9 ماه حسابي باباييو اذيت كردم اميدوارم از اين به بعد و بعد دنيا اومدنت بتونم خوبياشو حداقل ذره ايشو جبران كنم . با گريه هام گريه كرده با دردام درد كشيده . تو اوج خستگياش پاهامو كمرمو ماساژ داده هيچوقت اين روزا رو يادم نميره ....عاشقش بودم از اين به بعد بيشتر و بيشترو بيشتر عاشقش ميمونم محبت

 

پدر پسرم دوستت دارم تا اخر عمرم محبت

پسرم عاشقتم و بيتاب بغل گرفتنت بغلمحبت

 

 

پسندها (2)

نظرات (5)

هستی مامی
13 خرداد 93 10:59
وای چه آقای خوبی حسودیمان شد
ویدا
15 خرداد 93 9:06
باریکلا به داداش خودم
سعیده
15 خرداد 93 9:44
سلام مامان فاطمه خوش به حالت تا چند روز دیگه گل پسرت رو میبینی انشا ا... زایمان راحتی داشته باشی عزیزم
مامان فاطمه
پاسخ
سلام عزيزم ممنونم
مامان پارسا(افسانه)
15 خرداد 93 11:46
کجایی خانوم؟؟خوبی؟؟ خبریه؟؟؟
مامان فاطمه
پاسخ
هستم همين دوروبر نه هنوز
سوگند
27 خرداد 93 13:58